کیف‌پول‌های گمشده در راه دیجیتال؛ آیا «تارا» مسیر دیگری می‌رود؟

در حالی‌ که پروژه‌های کیف‌پول در ایران یکی پس از دیگری شکست خوردند یا به فراموشی سپرده شدند، مدیران تارا از «تمایز»، «دهک‌بندی» و «استراتژی گیمیفیکیشن» برای موفقیت این کیف‌پول جدید سخن می‌گویند. اما آیا این فاکتورها واقعاً برای عبور از سدهای ساختاری، نظارتی و بانکی کافی هستند؟

ده‌ها پروژه کیف‌پول دیجیتال طی یک دهه گذشته در ایران راه‌اندازی شدند؛ برخی زیر پرچم بانک‌ها، برخی در قالب اپلیکیشن‌های پرداخت و حتی برخی دیگر با سرمایه‌گذاری سنگین در حوزه خرده‌فروشی. اما نتیجه اغلب آن‌ها چیزی نبود جز نسخه‌های کلوزلوپ، فاقد مقیاس‌پذیری، با حجم ناچیز کاربران فعال و پایان خاموش.

در این فضای پر از خاطرات نیمه‌کاره، تارا دوباره پرچم کیف‌پول را بالا برده؛ اما این‌بار با وعده‌هایی متفاوت. آرین افشار، مدیر ارشد رشد تارا، از رویکردی متفاوت برای نگه‌داشت کاربران در کیف‌پول می‌گوید: «با گیمیفیکیشن، ترکیب سرویس‌های نقدی و اعتباری و تمرکز بر دهک‌های مختلف، ما فهمیده‌ایم چرا کاربر باید پولش را در کیف‌پول نگه دارد.»

اما آیا همین پاسخ کافی است؟ آیا صرف امتیازدهی و بازی‌وارسازی می‌تواند مسیر شکست‌خورده ده‌ها پروژه قبلی را تغییر دهد؟

نقطه‌ضعف ساختاری کیف‌پول‌ها: ناتوانی در خلق ارزش ماندگار

بسیاری از کیف‌پول‌های پیشین نتوانستند به سؤالی اساسی پاسخ دهند: «چرا کاربر باید از من استفاده کند، وقتی کارت بانکی همه‌چیز را انجام می‌دهد؟» تارا تلاش دارد این سؤال را با ارائه اعتبار، تخصیص هوشمند و خدمات هدفمند به دهک‌های خاص جامعه پاسخ دهد. اما نکته اینجاست که بیشتر این خدمات همچنان در چارچوب محدودیت‌های نظام بانکی، رگولاتوری و عدم تعامل با زیرساخت‌های رسمی باقی مانده‌اند.

مسئله اعتبارسنجی: گره کور اکوسیستم

افشار صراحتاً به ناکارآمدی سامانه اعتبارسنجی اشاره می‌کند: «ما داده‌های خود را در اختیار سامانه قرار دادیم اما مدل رفتاری مورد نیاز ما حاصل نشد.» این جمله نشانه‌ای دیگر از یک مشکل قدیمی است؛ نبود یک نظام یکپارچه و هوشمند اعتبارسنجی مبتنی بر رفتارهای خرید روزمره. بدون آن، تخصیص اعتبار همچنان شهودی و محدود باقی می‌ماند.

تفاوت تارا با رقبا؛ واقعیت یا روایت؟

تمرکز تارا بر دهک‌بندی و تخصیص اعتبار بر اساس رفتار مصرف‌کننده، ادعایی است که افشین افسری، مدیر توسعه کسب‌وکار آن، با افتخار تکرار می‌کند. اما باید پرسید: آیا این دهک‌بندی به داده‌های واقعی و تحلیل دقیق رفتار کاربران تکیه دارد یا صرفاً ابزاری برای کمپین‌های تبلیغاتی است؟

در تجربه‌های گذشته، کیف‌پول‌هایی با میلیون‌ها نصب، اما تنها چند ده هزار کاربر فعال، نتوانستند به نقطه‌ای از بلوغ تجاری برسند. موفقیت تارا نیز مشروط به آن است که از این دام خارج شود و نرخ تعامل واقعی کاربران را حفظ کند، نه فقط آمار نصب و اعتبار اختصاص‌یافته را.

آینده‌نگری یا خوش‌بینی تجاری؟

مدیران تارا از رشد، بلوغ در تعامل با پذیرندگان و حرکت به سوی ترکیب سرویس‌های مالی سخن می‌گویند. اما تجربه گذشته نشان داده تنها آن کیف‌پول‌هایی ماندگار شده‌اند که توانسته‌اند به چرخه روزانه مالی کاربران وارد شوند؛ نه صرفاً از طریق تبلیغ، بلکه از مسیر خلق ارزش پایدار، آسانی در استفاده و تعامل بی‌وقفه با شبکه رسمی بانکی و خرده‌فروشی.

نتیجه‌گیری: تارا در آستانه یک آزمون بزرگ

تارا به‌درستی تلاش کرده مسیر تازه‌ای برای حیات کیف‌پول دیجیتال در ایران ترسیم کند. اما موفقیت این مسیر نه در شعارهای دهک‌بندی یا گیمیفیکیشن، بلکه در تحقق عملی تعامل بانکی، شفافیت اعتبارسنجی و انگیزه واقعی برای نگه‌داشت پول در کیف‌پول رقم خواهد خورد.

پاسخ نهایی به این سؤال که آیا تارا «کیف‌پول موفق» آینده خواهد بود یا صرفاً «نامی دیگر در لیست شکست‌خورده‌ها»، هنوز در راه است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا